ناعادلانه بودن حقوق و دستمزد کارکنان و تاثیرات مخرب آن بر سازمان
مفهوم گرفتن دستمزد منصفانه چیست؟ در یک سازمان وقتی کارکنانی احساس کنند در ازای کاری که انجام می دهند، و یا شخصیت حقوقی و سازمانی و میزان تحصیلات و تجربه ای که دارند، دستمزد کافی دریافت نمی کنند، و در مقابل، افرادی با داشتن حداکثر همان ویژگی ها، چندین برابر حقوق دریافت می کنند، چه نتیجه ای برای سازمان و یا شرکت داشته و کارفرمایان چگونه با این بحران روانی ـ شغلی برخورد می کنند؟ مقاله کوتاه زیر، سعی دارد به این مسئله بپردازد:
شکی در این نیست، که اگر فردی احساس کند کار یکسانی را در مقایسه با شخص دیگری که حقوقی به مراتب بیشتر میگیرد، انجام می دهد، این امر در نهایت به پایین آمدن بهره وری، تخریب کار، تخریب مدیران سازمانی، خشم، اعتراض، اعتصاب ، اخراج و در نهایت در بهترین حالت ممکن به کناره گیری مشغول از شغل منجر می شود.
به طور کلی در یک سازمان، کارکنان، همواره خود را با افراد دیگر در سازمان و یا با خودشان در مراحل اولیه شغلی ، مقایسه می کنند. باید حس برابری دستمزد کارکنان، در مقایسه با داشته های ایشان، به عنوان مثال اعتبارنامه ها، تجارب، سطح تحصیلات و مقدار تلاش آنها نسبت به حقوق و مزایایی که به آنها تعلق می گیرد، در یک سازمان، به آنها القا شود. در هر صورت اگر این نسبت برابر نباشد، یعنی افرادی با داشته های یکسان و کار یکسان، حقوق و مزایایی به مراتب بیشتر بگیرند، سبب فشارهای روانی خواهد شد که بالاخره کارکنان معترض، در صدد رفع آنها برخواهند آمد.
اگر مدیر یک سازمان، به کارکنان خود دستمزد عادلانه ای پرداخت نمی کند، افرادی را در یک سازمان بکار گمارده که عملکردشان در سطحی بسیار پایین است. این مسئله را باید در نظر داشت که کارکنان در شغل خود دارای قوه تشخیص هستند و از همین قدرت برای عادلانه جلوه دادن میزان دستمزد خود استفاده می کنند. این مسئله باعث بروز اقداماتی نظیر دزدی، کند انجام دادن کارهای محوله، بی تفاوتی نسبت به نتیجه کار، سرباز زدن از انجام مسئولیت محوله، تخریب اموال سازمانی و از همه مهمتر، آمادگی بالقوه برای اعتصاب و شورش و تعطیلی در کار می شود. از اینرو طراحی سیستم دستمزد و پاداش، نیازمند لحاظ کردن مسایل مربوط به رعایت عدالت است.
از دیدگاه کارفرمایان و مدیران باید گفت، زمانی که مدیران رده بالای سازمانی، عدالت را در سطح دستمزد کارکنان سازمان متبوع خود رعایت نمی کنند، بدون شک کمتر نگران پایین آمدن میزان بهره وری و راندمان کاری یک کارمند هستند و ارتباطات کارکنان و میزان رفاه و سطح بهره وری آنها ، بویژه در افرادی که معترض به عدم رعایت عدالت دستمزدی در سازمانند، برایشان اهمیتی ندارد. همچنین این مدیران نگران از دست دادن نیروهای کارآمد و کاربلد خود هم نیستند و از اینرو، بر اساس این تفکر می توان گفت، از آنجاییکه در سازمانهای خصوصی، کسب سود و رضایت مشتری اولین هدف سازمانی است، بنابراین این نوع مدیریت در سازمانهای دولتی نمود پیدا می کند که بیشتر در کشورهایی که اقتصادشان بر پایه دولت بنا نهاده شده، تعریف می شود. یک مدیر دولتی، تعریف خاصی از نیروی سازمانی خود دارد که با تعریف یک مدیر شرکت خصوصی همگن نیست.
نکته دیگری که به ذهن بنده می رسد این است که مدیران و کارفرمایان سازمان، گمان می کنند با افزایش حقوق کارکنان ناراضی و کاهش میزان ناعدالتی در دستمزدها، سازمان را با افزایش هزینه روبرو می سازند، حال آنکه در حقیقت، اگر تضاد ناعادلانه دستمزد را در کارکنان خود کاهش دهند، آنها با تلاش بیشتری کار می کنند، توجه به مشتریان سازمان بیشتر شده، راههای بهتری برای فرایند کار و تولید پیشنهاد می دهند و در کل شرکت و یا سازمان را عضوی از خانواده خود پنداشته برای توسعه و رشد رو به جلوی آن از هیچ تلاشی فروگذار نیستند.
پرواضح است که کارکنان معترض سازمانی، از تفاوت در سابقه کار، میزان تخصص و تجربه در تعیین میزان دستمزد باخبرند. منظور از ناعادلانه بودن سطح دستمزد، تفاوت فاحش و بیش از حد واقعی، در قبال فاکتورهای فوق است. در طراحی سیستم های تعیین دستمزد، همواره صفت “عادلانه” به کار می رود. بدین دلیل که تعیین عادلانه حقوق و دستمزد کارکنان در یک سازمان، علاوه بر جلوگیری از آثار بسیار مخربی که در بالا ذکر شد، زمینه مناسبی برای جذب و نگهداری نیروهای انسانی کارآمد را فراهم می کند.
در پایان این گفتار، به ذکر سخن حکیمانه امیر المومنین علی (ع) در فرمان به مالک بسنده می کنم که می فرمایند: “بايد خدمتگزاران وفادار از حقوق سرشار و زندگي مرفه برخوردار باشند تا هم بتوانند با فكر آسوده خود را اصلاح كنند و هم در اثر بي نيازي دست تطاول به اموال عمومي دراز نكنند و اگر سر از فرمان تو پيچيدند يا در امانت تو رخنه اي وارد كردند هيچ عذري و بهانه اي نداشته باشند. ای مالک بدان کسی كه عادل باشد، دستور و حكمش نافذ خواهد بود”
سید امین رضوی
احسنت سید جان حرف دل ما کارکنان سنگ اهن را گفتی کاشکی مدیرعامل این مطلب را می خوند چه فایده که فقط مدیرعامل هوایه رسمیها را داره بیچاره قرارداد معین و ماده ۱۶ که اسمشون کارمند سنگ اهن است ولی حقوقشون یک هشتم رسمیها نمی شود عدالت تو سنگ اهن مرده