مرگ هزینه داره زنده بمونم بهتره
گاهی فرهنگهای وارونه شده و ارزشهای تغییر کرده همگی حال و هوای همدردی را از بین برده است. کم هزینهای نیست دور شدن مردم از هم و دورتر شدن قلبهاشان.
اما امروز هنگامي كه بستگان و خانواده يك مرده زير تابوت وي ميگريند، معلوم نيست كه بهحال خود و غم فراق عزيز از دست رفتهشان گريه ميكنند يا اينكه از زور خرج و مخارجي كه بر روي دوش آنها افتاده است، ميگريند.
هفت روز و هفت شب اولين وعده عزاداري است، البته به تازگي هم يك روز بعد از مرگ ميت، وي را دفن ميكنند تا احيانا اقوام از راههاي دور و نزديك برسند و خلاصه مراسم عزاداري تكميل باشد.
تازه همين امروز فردي به رحمت خدا رفته است. يكي از بستگان از صبح زود مسوول تلفن زدن شده است. از ابتداي دفترچه تلفن تا انتهاي آن به همه كساني كه بيخبرند بايد اطلاع بدهد تا شايد فردا كسي ديگر گله نكند و بالاخره با گذشت چند ساعت همه از راههاي دور و نزديك به محل موردنظر ميرسند.
بيچاره صاحب عزا نميداند از مهمانها پذيرايي كند يا به فكر خورد و خوراك آنها باشد. اولين قدم پذيرايي در اينگونه مراسم كه خداوند براي هيچ خانوادهاي قسمت نكند، تهيه حلوا و خرما است. در ضمن حجله نبايد فراموش شود. به هر حال همان شب نخست چيزي حدود سيصد، چهارصد هزار تومان خرج روي دست صاحبخانه ميگذارد.
شب به ساعات پاياني ميرسد و همه به خانههايشان برميگردند.
رو زبعد ساعت حدود 4 بعد ازظهر ( البته در بعضی شهرها مرسوم است که میت را صبح دفن کنند ) همه با لباسهاي مشكي در محل مورد نظر جمع شدهاند. چند اتوبوس سر خيابان آماده است تا همراهان و مشايعتكنندگان را به سوي قبرستان هدايت كند. البته هزینه هر اتوبوس را هم در نظر بگیریم .
قیمت قبرها در ارامگاه (بهشت حسین ) 200هزار تومان ، اما اگر در قطعه شهدای گمنام 500 هزار تومان و یا اگر امامزاده عبدالله به دنبال قبر باشيد به صورت رسمي و قيمت مصوب از حدود 5 میلیون تا 30 میلیون، هم ميرسد..
بعد از اجراي مراسم تدفين همگان با چشماني گريان و قلبي پريشان سوار بر اتوبوسها شده و به سمت خانه باز ميگردند. تداركات صرف شام نيز از سوي خاندان معزا فراهم شده است. هزينه اين ناهار چيزي حدود يكميليون تومان آب ميخورد.
به راستي سرمايه آدمي براي سفر آخرت جز يك كفن و اعمال آدمي چه چيزي ميتواند باشد، خداوند مهربان و رحيم آگاه است و بس،
هزينه قاري كلاما…، روحاني و مسوول پخش گلاب و قرآن به عهده خود مسجد است، اما هزينه مداح و ساير خدمات مسجد جزو هزينههاي صاحب مجلس به حساب ميآيد و جالبتر اينكه گاهي اوقات افرادي هستند كه چه در هنگام تغسيل و تدفين و چه در مساجد به هنگام مراسم ختم يقه پيراهن صاحب عزا را دو دستي ميچسبند و در ازاي چند خط قرآني كه بهخواسته خودشان قرائت كردهاند، طلب دريافت خيرات و مبرات ميكنند.
اين ماجرا ادامه پيدا ميكند تا پايان روز هفتم؛ البته نبايد فراموش كنيم كه در اينگونه مجالس وظيفه خريد و تهيه كردن وسايل لازم به عهده آقايان و سهم خانمها هم گريه كردن و شيون و زاري است.
با رفتن دوباره به مسجد مراسم شب هفتم نيز به پايان ميرسد و مردم صاحب عزا برای شام مجددا بر سر صاحب عزا خراب شده و باز روز از نو و روزی از نو . بعد از شام همگي میهمانان خداحافظی کرده و تا رسيدن مراسم شب چهلم به سوي منازل خود بازميگردند. فرداي روز هفتم اولين كساني كه براي عرض تسليت به در منزل آن مرحوم مراجعه ميكنند، همان كسبه محل هستند؛ چرا كه طي هفته گذشته همه اجناس به صورت نسيه از مغازهها آورده شده و تازه بندهخدا صاحب عزا به جاي اينكه بتواند استراحت كند، بايد به فكر تهيه وام از هر كجا كه ميشود باشد تا بتواند قرض طلبكاران را بدهد.
آن روي سكه
البته این توصیفات مختص كساني بود كه به هر حال توان بازپرداخت هزينههاي جانبي يك مردن ناقابل را داشتند، اما واقعا خانوادههايي كه توان پرداخت اين مبالغ را ندارند، چه كاري بايد انجام بدهند؟
نميدانم جواب اين سوال به چه كسي مربوط ميشود؟ ولي به اين موضوع يقين دارم كه در شهر ما بعضي از خانوادههاي بيبضاعت توان پرداخت هزينه مراسم خاكسپاري و يادبود عزيزانشان را كه از خرج يكي دو تا عروسي هم بيشتر ميشود، ندارند. جنازههاي عزيزانشان را رها ميكنند تا شهرداري زحمت كفن و دفن آن را بكشد.
ديگر شب چهلم آن مرحوم فرا رسيده است و پس از يك مراسم “مرگ ضیافتی مفصل” همه به خانههايشان برميگردند و از فردا صبح خانواده معزا با در دست داشتن چيزهايي مانند كله قند، پارچه، پيراهنهاي روشن و … به سراغ كساني ميروند كه طي اين ايام به سراغ ايشان آمدهاند و با حضور خود و بر تن كردن رخت عزا با اين خانواده احساس همدردي كردهاند. با دادن هدايايي از آنها ميخواهند تا ديگر از عزا در بيايند و به زندگي روزمره خود بازگردند. به طور واقع هزينه يك مردن ناقابل بالاخره گريبانگير تمام انسانهاي روي زمين ميشود،
ناهید مظفری