حاشیه های دیدار استانداریزد با کارگران سنگ آهن مرکزی
شرکت تعدادی از خانواده های کارگران سنگ آهن بافق برای شنیدن سخنان استاندار و مسئولین در کنار کارکنان این مجموعه معدنی قابل توجه بود.
بخشی از کارگران در آفتاب و عده کمی در سایه و عمده آن ها ایستاده به سخنان مسئولین گوش می دادند.
یکی از نخستین سوال ها عدم حضور نماینده کارگران در جمع مسئولین شرکت کننده بود و برخی مواقع مطالبی جسته و گریخته بیان شد.
اعضای شورای شهر و چند نفر از خبرنگاران شهرستان نیز در جمع کارکنان دیده می شدند.
فرمانداربافق در ابتدای سخن به استاندار، معاون سیاسی و جانشین نیروی انتظامی استان خیرمقدم گفت و سخنرانی کوتاهی کرد.
استاندار یزد آرام، شمرده، و بخش به بخش مطالبی در خصوص پیگیری ها برای کارگران این مجموعه معدنی بیان کرد
سیدمحمدمیرمحمدی در ابتدای سخن گفت: سلام به مردمان سرزمین بافق؛ سرزمین پرورش دهنده مردان نیک اندیش، بزرگ و فرهیخته
وی پس از پایان صحبتش از نماینده کارگران برای ایراد سخن و از کارگران آغاز فعالیت کاری را خواستارشد.
پس از سخنان استاندار وقفه کوتاهی افتاد و هنوز از نماینده کارگران شرکت سنگ آهن خبری نبود .
شعار «بافقی می میرد ذلت نمی پذیرد» و «مرگ بر منافق» در خلال مراسم از سوی کارگران تجمع کننده چند بار سر داده شد.
بخشی از کارگران نیز چندبار شعارهایی متفاوت از دیگران نیز سردادند
در وقفه ایجاد شده دو نفر از بانوان با شدت و حرارت خاصی نسبت به برشمردن مسایل، مشکلات و محرومیت های شهرستان و آثار زیان بار معادن بر سلامتی همسرانشان و مردم بافق اقدام کردند و بر رفع مشکلات این شهرستان تاکید داشتند.
نماینده کارگران با چند دقیقه تاخیر در جمع کارگران حضور یافت و با شعار «دسته گل محمدی خوش آمدی خوش آمدی» استقبال شد.
نماینده کارگران مقدمه طولانی از محرومیت ها، وعده های تحقق نیافته گذشته و مسئولین سابق و دلایل بی اعتمادی مردم را بیان کرد.
محمدرضاصباغیان به جدایی بخش هایی از شهرستان ازجمله چادرملو، دی 19 و آنومالی ها را در سال ها گذشته اشاره نمود و بیان کردهنوز در برخی نقشه های قدیمی این آنومالی ها جزئی از بافق است.
صباغیان کلنگ زنی 3 کارخانه جوارمعدنی و انتقال برخی کارخانه های فولادی به شهرهای دیگر را یادآوری کرد وا گرچه از شهرستان محل انتقال آن ها نامی نبرد ولی جمعی از کارگران با صدای بلند از آن شهرستان نام بردند.
صباغیان تلاش های کارگران و مردم بافق را حق خواهی دانست و عدم هرگونه برخورد با افراد پیگیر این مسایل را خواستارشد.
صحبت های نماینده کارگران با تکبیر و صلوات از سوی کارگران مورد تائید قرار می گرفت و نامه 28 و نیم درصد توسط نماینده کارگران برای حاضرین قرائت شد.
همشهریان عزیز اشتباه ما معرفی نماینده کارگران بود زیرا نوک پیکان را متوجه یک نفر کردیم.من هم به پاک بودن آقای صباغیان شکی ندارم ولی انتخاب نماینده باعث شد که فشار مسئولین رده بالا بر ایشان سنگینی کند و سرانجام ایشان در زیر این فشار حاضر به پذیرش این شکست کنند.در این مواقع خواست مردم مشخص است و نیازی به نماینده ندارند.لغو کامل خصوصی سازی-و به کارگیری دو عضو بومی در هیئت مدیره کاملا مشخص بود و نباید آقای صباغیان را فدا می کردیم.اگر بخواهم آنچه دیروز بر سر ما آمد را شبیه سازی کنم:در نظر بگیرید دو نفر با هم نبرد می کنند و یکی از آن ها با شمشیر است تا زمانی که شمشیر به دست اوست موضع بالا را دارد.وقتی فرد مورد نظر شمشیر را زمین گذاشت و رقیبش با پا شمشیر را آنطرف تر پرت کرد در موضع ضعف قرار می گیرد.اعتصاب به منزله شمشیر ما بود که از دست دادیم و رقیب آن را به ده ها مت آنطرف تر پرت نمود.پس قبول کنیم که بافق شکست خورد و خصوصی سازی تقریبا قطعی شد.یک روز به این نسبت منافق و ضد انقلاب می دهیم و یک روز به آن،اصلا نمی دانیم بر چه معیاری این اعمال را انجام می دهیم.یک روز می گوییم مسئول امروز قصد تخریب نظام را دارد و به این دلیل برای مردم کاری نمی کند،غافل از آنکه مسئول قبلی که از جناح رقیب بود،بدتر از این ها را بر سر مردم آورد.باید قبول کنیم هر دو انقلابی اند و به دادن این لقب ها پایان دهیم و به قدرت خود ایمان داشته باشیم.چرا در زمان فعلی به جواد عسکری لقب منافق می دهیم در صورتی که او قانون را انجام داد و هر کس دیگر هم بود همین کار را می کرد.مشکلات را باید ریشه ای حل کرد و دست از این بازی ها و بازی خوردن ها برداشت.از همان اول کار هم مشخص بود که سرانجام این حرکت مردم شکست بود و باید پذیرفت که شکست خوردیم و این شکست سالیان دراز است که تکرار می شود.یکی می گوید استاندار فعلی بد است و استاندار احمدی نژاد خوب بود.مگر استاندار احمدی نژاد بلاهای فراوانی بر سر مردم بافق نیاورد؟؟؟بهتر است بگوییم فرقی بین استاندار احمدی نژاد و روحانی وجود ندارد.امروز نباید جواد عسکری را تخریب کنیم زیرا او به دستورات مسئولین بالاتر از خودش عمل کرده است.بیایید دست از این دم دمی مزاجی ها برداریم.ما باید به اشتباهات گذشته خود پی ببریم و سعی کنیم آن را جبران نماییم.امروز صباغیان را گل محمدی می دانیم و فردا القاب زشت می دهیم.این تا به کی؟؟؟؟در مسائل صنفی چا باید شعار مذهبی بدهیم؟؟؟چرا هنگام اعتصاب باید دعای کمیل بخوانم.من خودم از عاشقان اهل بیتم ولی هر چیز در جای خودش زیباست.به جمله زیر اشاره میکنم:
خود کرده را تدبیر نیست