مجمع هم اندیشی یا شیر بی یال و دم و اشکم
چندین سال است که در چند مناسبت خاص نخبگان ,فرهیختگان و فعالان اجتماعی گرد هم می آیند و در جلسه ای با نام مجمع هم اندیشی شرکت می کنند.
مجمعی که موسس آن صباغیان است و از ابداعات وی به شمار می رود و هدف اصلی آن همان گونه که از اسمش برمی آید استفاده از ظرفیت نخبگان و فرهیختگان شهر درجهت توسعه و ابادانی است.
چیزی که مسلم است این است که برگزار کنندگان جلسه دچار نوعی سردرگمی و انحراف از هدف اصلی شدند و ریزش فرهیختگانی که قبلا به این نوع جلسات دل بسته بودند و درآن شرکت می کردند موید این نکته است.
از طرف دیگر عده ای ایجاد این مجمع را در راستای اهداف تبلیغاتی نماینده می دانند که وی با هدف رسیدن به بهارستان به فکر تشکیل این مجمع افتاده بود و الان هم چون نمی خواهد بگوید لوطی باخته است این مسیر را ادامه می دهد یا هنوز هم تلاش می کند از این جلسات استفاده ابزاری کند که با توجه به تریبون های مختلفی که نماینده دارد این نظر خیلی واقع بینانه نیست.
یکی از مناسبت های تشکیل جلسه در صبح تاسوعای هر سال است با این استدلال که تمام بافقی ها غیر ساکن در بافق در ایام محرم به شهر خود برمی گردند .سوال این است که بزرگانی که در سال سه یا چهار روز به بافق می آیند چه مشورتی می خواهند به مسئولان شهر بدهند و تا امروز که چندین سال از عمر مجمع گذشته است چند مورد از این مشاوره های راهگشا را برای مردم بیان کنند تا همگان دستاورد این مجمع را ببینند.
هم چنین با این که جلسه مثلا دستور کار مستقلی دارد ولی هر کس از هر دری سخن می گوید همان حرف ها و صحبت هایی که در جلسات اداری شهر مطرح می شود.
در جلسه اخیر با این که داستان تکراری صنایع جوار ریلی و پهنه ریلی و سریال کلیشه ای مصوبات بی پایان شهرستان باید مورد بحث و تبادل نظر قرار می گرفت از کمبود معلم و فضای آموزشی در آموزش و پرورش , مشکل پرداخت حقوق کارکنان سنگ آهن , مشکلات گندله, عدم تکمیل بیمارستان وموضوعات ریز و درشت دیگری که هیچ ارتباطی با دستور کار نداشت مطرح گردید و صد البته هیچ خروجی هم نداشت به جز چند تا عکس از همت و تلاش مسئولان و فرهیختگان که دغدغه پیشرفت شهر را دارند و نمایشی از وحدت و یکدلی که کسی باور نداشت حتی همان افرادی که در جلسه حضور داشتند به طوری که معاونت نیروی انسانی سنگ آهن تلاش می کرد با خویشنداری پرده از بسیاری اسرار برندارد هرچند که عنان اختیاررا برای چند لحظه از کف داد ونارضایتی خود را از این که به مجموعه شرکت انتقاد شده است ابراز داشت.
هم چنین وقتی این مجمع هیچ گونه ضمانت اجرایی ندارد و قادر به حل مشکلی نیست و مصوبه ای ندارد وبازوهای مشورتی آن هم فشل و ناتوان است اصرار برتداوم آن چه فلسفه ای می تواند داشته باشد؟
در نگاه آرمانی و کلی وجود این جلسات در صورتی که در راستای اهداف اصلی باشد مفید و مثمر ثمر است ولی وقتی دکور بیرونی آن به نمایش عموم گذاشته می شود ولی درونی توخالی و بی محتوا دارد یادآور حکایت پهلوانی است که تصمیم داشت تصویر شیر بر روی بازوی خود خالکوبی کند ولی چون مرد میدان نبود ; شیر بی یال و دم و اشکمی می خواست بر بازویش کوبیده شود که این چنین شیری هنوز پابه عرصه وجود نگذاشته است.
امضا محفوظ
سلام
مطالب زیبایی است . راهکار جایگزین شما چیست؟!