بافق شهر هرت یا شهر دارالشجاعه ؟
در شهر هرت هرکس که زودتر بیدار شد همون رئیس است ،در شهر هرت هیچ قانون ثابت و پایداری حاکمیت ندارد . تمایلات روزمره قبله عالم جهت گیری های جامعه و زندگی مردم را تعیین می کند. در شهر هرت ترس از انسان های راستی باور ، افرادی دروغ پرور می سازد و در آن، حق باوران راستکار نمی توانند به رستگاری برسند.با این مقدمه پیشنهاد می شود از این پس به جای بافق بگوییم شهر هرت زیرا:
– شهر هرت جایی است ایستگاه قطارش مهمترین ایستگاه ریلی کشور باشد و روزانه دهها قطاربه آن وارد و خارج می شوند ولی همین ایستگاه فقط یک سکو برای پیاده و سوار شدن دارد ساعت ها باید منتظر بشوی قطاری برود تا بتوانی پیاده یا سواربشوی و سهمیه بلیط شهروندان بافقی با وجود اینکه شهر مهاجر پذیری است کمتر از دو کوپه است و کسی ککش هم نمی گزد.
– شهر هرت جایی است که معادنش حداقل 1.7 میلیارد تن ذخیره سنگ آهن دارد ولی وقتی وارد شهر میشوی فکر می کنی سال 65 وارد سوسنگرد شدی.
– شهر هرت جایی است که دورترین شهر از مرکز استان باشد و به خاطر معدنی بودن سخت در معرض حادثه معدنی و جاده ای است ولی بیمارستانش از محروم ترین بیمارستان های استان است.
-شهرت هرت جایی است که خانه ی شاعر مشهور و جهانی اش وحشی بافقی را تخریب می کنند هیچ کس و سازمانی از این تخریب جلو گیری نمی کند و اگر وحشی بافقی زنده می شد و جای خالی خانه اش را می دید به جای الهی سینه ای آتش افروز می سرود ( الهی خانه ای ده تا که مستاجر نباشم )
-شهرت هرت جایی که هنوز چراغ راهنمایی و رانندگی ندارد و تنها شهری در ایران است و نزدیک به 60 سال از شهرستان شدنش می گذرد و هنوز چهارراهی ندارد که چراغ راهنمایی و رانندگی داشته باشد
-شهرهرت جایی است که کسی برای احقاق حق مردمش از مرکز استان نمی آید و برای گرفتن حقشان صدها نفر نیرو پیاده و سواره آمدند.
-شهر هرت جایی است که درخت ها را می کارند وقتی بزرگ شد و سایه انداخت آنها را می برند و کسی فکرنمی کند چقدر هزینه شده تا در اب و هوای کویر این درختان پرورش داده شدند
– شهر هرت جایی است که با خرج چند گونی برنج و چند قوطی روغن نباتی و رها کردن چند چوپان عاریه ای و موقتی در روز روشن معادنش را می گیرند خطوط مرزی اش را تغییر می دهند34 نقطه از خوش آب و هوا ترین روستاهایش را می گیرند مسئولینش اعتراض نمی کنند بلکه با شهامت با دست و قلم مبارک خود امضاء هم می کنند
-شهر هرت جایی است که با وجود پیشرفتهای علم معماری و ساختمانی و و در قرنی که کشورهای دیگر در حال ساخت هتل در کره ی دیگر هستند امامزاده بزرگوارش محروم تر از مساجد اطرافش است و هر روز در یک ضلعش گودالی حفر می کنند چهره امامزاده زشت می شود و تازه کسی گوش به حرف هیئت امنایش نمی دهد
– شهر هرت جایی هست که هر کس بخواهد شهرش را آباد کند خانه اش خراب می شود و بر عکسش هم صادق است
-شهر هرت جایی است که شرکت های بزرگ سنگ آهن و سنگ های ساختمانی را بی محابا می برند ولی دوست دارند مالیات برارزش افزوده را به بافق و بافقی ها ندهند.
– شهرت هرت جایی است که با غروب آفتاب صدها نفر در پاتوق ها قلیان بر لب و همه چیز می گویند الا از مشکلات و راه حل آنها
– شهر هرت جایی است که مردمش مطالب هفته نامه ها و سایت ها را می خوانند و در صفحات شبکه ها اجتماعی مطالب و مشکلات شهرشان را لایک می کنند و به اشتراک می گذارند ولی ککشان هم نمی گزد ( گوش اگر گوش من و ناله اگر ناله ی تو ** آنچه البته به جایی نرسد فریاد است )
شهر هرت جایی است که می گویند اسمش در تاریخ دارالشجاعه آمده ولی بهتر است بگوییم دارالسکوت.
قصه گویی غصه های شما
عباس ابراهیمی خوسفی
سلام ای کاش قدیمیهای بافق که دارالشجاعه را آفریدند زنده می شدند متاسفانه جوانان امروزی هرکدام دنبال سوراخ موشی هستند تا خود را بسازند وگرنه کسی جرات نمی کرد به مرزهای جغرافیای بافق تجاوز کند ومسولین هم که اکثرشان غیر بومی هستند ودلشان برای بافق نمی سوزد واگر بافقی هستند میزشان را چسبیده اند تا شهرشان را