آقای اقبال:سالروز شهرستان شدن بهاباد روز تاریخی شماست، آن هم به لطف مسؤلین بافق
برادر بزرگوار؛ جناب آقای محمد مهدی اقبال بهابادی
سلام علیکم
در پاسخ به مطلب “روز تاریخی در بهاباد ثبت گردید” اینجانب مهدی رنجبر بافقی بعنوان نماینده ی افتخاری جمعی از خانواده معزز شهداء در پیگیری امور مربوط به تقسیمات کشوری به منظور تنویر افکار عمومی مردم شریف بافق و بهاباد و به دور از منافع شخصی یا غرایض سیاسی و اجتماعی لازم و ضروری میدانم تا مطالبی را به اختصار خدمتتان عرض نمایم.
جناب اقبال بهابادی برای بافق روز به یاد ماندنی تاریخی مردادماه ۱۳۴۸ است که با بخش حومه و بخش بهاباد به با محدوده جغرافیایی مشخص طبق قوانین تقسیماتی با مصوبه هئیت دولت به شهرستان ارتقاء یافت.
و نیز یادتان نرود که “روز ماندگار در تاریخ مردم فهیم بهاباد” در مردادماه ۱۳۸۸ همزمان با ارتقاء بخش بهاباد با جمعیت ناچیز به شهرستان بهاباد بود که با الحاق به شرط برگشت سی و پنج پارچه آبادی دهستان سبزدشت بافق به آسفیج بهاباد این اتفاق افتاد و شهرستان قدیمی بافق با مساعدت بی شائبه و حُسن همجواری و اثبات برادری این مهم را به مردم بهاباد هدیه نمود.
متاسفانه به نظر می رسد برخی حضرات بهابادی که به خاطر همین لطف از آن زمان تاکنون در مقام فرماندار شهرستان یا بالاترین رده شوراهای شهر و استان قرار گرفته اند به جای تشکر و وفای به عهد برای اجرای شرط برگرداندن سی و پنج پارچه آبادی، این موضوع را ابزاری برای خواسته های غیرمنطقی و زیاده خواهی های بیش از حد خود برای چانه زنی در آنومالی های ۱۴ و ۱۴A در تابعیت شهرستان بافق قرار داده اند.
جناب محمد مهدی اقبال، لازمست که مجدداً یادآوری نمایم دقیقاً در اسفند سال ۱۳۹۲ شورای اسلامی شهر و شهرستان بافق در دوره چهارم با حُسن نیت تمام برای رفع سوء تفاهمات و اختلافات بوجود آمده برای ادامه موّدت و دوستی مردم این دو شهرستان پیشقدم شدند و در جلسه ای با حضور اعضای شورای اسلامی بهاباد و فرماندار وقت ( جناب آقای عباس اقبال) و شهردار وقت ( جناب آقای خانی زاده) که در محل شهرداری بهاباد تشکیل شد توافقاتی انجام شدکه می توانید از این بزرگواران بپرسید چه بود و متاسفانه آقایان بعداً زیر قولشان زدند.
و جالبتر اینکه آقای عباس اقبال بهابادی در این نشست مشترک اعتراف کردند که مطابق با اسناد رسمی معدن سه چاهون ( یکی از همان سه نقطه مورد نظر شما) صد در صد متعلق به شهرستان بافق است!
جناب آقای منصف!!! در این متن از حق خوری آشکار و دلسوزی و جدّیت مسئولان بهاباد سخن رانده اید. یادتان باشد که حق خوری آشکار را اردکان در چادرملوی غصبی بهاباد (بعنوان دومین نقطه مدّنظر شما) صورت می دهد که برای مثال حتی برخی مسئولان بهاباد چقدر دلسوز و جدی تشریف دارند که حق مردم شریف بهاباد را که در پنجاه درصد عواید حاصل از معدن چادرملو که رقم آن بالغ بر صدها میلیارد تومان می باشد از اردکانی ها پیگیری و وصول ننموده اند و هنوز هم اقدامی نمی نمایند.
آیا همین یک نمونه مصداقی و متّقن برای سنجش دلسوزی و جدّیت مسئولان تان در بهاباد کافی نیست؟!
در جایی دیگر از این مطلب از نظرات بیطرفانه و کارشناسان مجرب یاد کرده اید. آیا منظورتان از کارشناس شخصی است که احتمالا سی دی حاوی اسناد و نقشه های فاقد وجاهت قانونی را به مرکز آمار تحویل داد که منشا چاپ نقشه های جعلی کتاب جغرافیایی استان یزد و مرکز آمار ایران در سال ۹۵ و… بود؟
آیا میدانید که بعداً از این همین نقشه های جعلی چه سوء استفاده ها و تحریفاتی شد؟.
و یا برخی کارشناسانی که در بازدید میدانی ۱۱/۲/۹۸ کارشکنی و تبعیض قائل شدند و گزارش مفصل آن توسط شورای اسلامی شهرستان بافق ثبت و ضبط گردید و برای مسئولان مرتبط ارسال گردیده است و این کارشناسان که هنوز از جواب سوالاتی نظیر میزان رعایت ضوابط الزام آور تقسیمات کشوری،خصوصاً عوارض طبیعی و … که از وظایف ذاتی هر مجری تقسیماتی است عاجز هستند و طفره می روند؟!
و تاسف بارتر اینکه بعضا برخی از حضرات کارشناس نما بجای تمکین به ضوابط تقسیمات کشوری و بررسی اسناد معتبر تقسیماتی و دیگر اسناد و تلاش برای رفع شبهات و اصلاح اشتباهات فاحش خودشان؛ موضوع را به تصمیم حاکمیتی یا کمک معنوی و یا معدن دار کردن بهاباد ارجاع می دهند.
سوال ما این است آیا وزارت کشور با تصمیم حاکمیتی مبتنی بر بیعدالتی تقسیماتی و قانون شکنی و تبعیض موافق است یا خیر؟ و اینکه چرا یکبار این تصمیمات اشتباه و حاکمیتی برای اردکان اتفاق نمی افتد؟
جناب اقبال بهابادیِ عدالتخواه!!! خودتان فرموده اید که بعد از بیست و چهار سال یعنی مصوبه سال ۷۵ دهستان جلگه، پس چرا اسناد تقسیماتی استانداری و وزارت کشور که در سال ۶۵ و تحت عنوان فرم ۱ و ۲ معدن چاه گز بهابادی در کنار ۴۴ نقطه مصوبه مذکور که با جی پی اس دقیق و کد آبادی بر روی نقشه و غیره ثبت شده بود از سوی کارشناسان به اصلاح بیطرف و مجرب شما مورد مداقه و بررسی قرار نگرفت؟ که به نظر میرسد گزارش یکطرفه و ناعادلانه به گفته شما مصوبه ۲۴ ساله در تاریخ ۱۲/۱۲/۹۸ قطعی گردیده است وگرنه آیا وزیر محترم کشور از این شائبه سوء جریانات اداری، تحریفات، سندسازی و جا به جایی تحریف گونه موقعیت مکانی که مشابه آن در دهه هفتاد برای این منطقه بوده است خبر و اطلاع کافی دارد؟!
جناب آقای اقبال محترم؛ در خصوص مالکیت معدن چاه گز بهابادی( بعنوان نقطه سوم) گفته اید و قطعاً مسئولان و مردم شهرستان بافق هرگز نسبت به این معدن و سایر نقاط مندرج در مصوبه اسمی دهستان جلگه ادعایی نداشته و ندارند. زیرا دقیقاً تناقض در مرزبندی بهاباد و اردکان است نه بافق و بهاباد و معدن چاه گز بهابادی به همراه سایر نقاط نظیر آب انبار جهاد و معدن زریگان و زریگان و غیره با حضور مسئولان صلاحیتدار در منطقه آریز بافق با اسناد تقسیماتی تطبیق داده شده و تایید و صورتجلسه گردیده است.
با این اوصاف به نظر میرسد راه پیش روی آینده تقسیماتی و … شهرستان بافق و بهاباد بر این مبنا باشد:
گزارشی ابهام آمیز که بر اساس اشتباهات فاحش و برخلاف ضوابط تقسیمات کشوری که در شرایط و اوصاف فوق تهیه و تدوین شده است و تاکنون به سمع و نظر وزیر محترم کشور بخاطر مشغله زیاد نرسیده است و ایشان از موضوعات خبر ندارند و بیشتر به خاطر اعتمادی که به کارشناسان زیرمجموعه داشته آن را امضاء و به استانداری ارسال کرده است.
در این حالت حق بالغ بر پنجاه هزار نفر از مردم شهرستان بافق ضایع خواهد شد و مردم مثل گذشته در اردیبهشت ۹۰ و ۹۳ مجبور به دفاع از حق خودشان خواهند بود و قطعاً اختلافات قومیتی، بحرانهای اجتماعی و معضلات امنیتی نه برای یکسال بلکه سالهای بعد از آن نیز عمیق و عمیقتر خواهد شد و خدای نخواسته اگر خونی از دماغ شخصی بریزد مقصران و مسببان اختلافات در درجه اول:
معاون سیاسی و امنیتی وقت و شخص استاندار خواهد بود که علیرغم پذیرش اشتباه فاحش در پی مکاتبات متوالی مسئولان برای اعلام موقعیت مکانی معدن چاه گز بهابادی به جای ۱۴ و ۱۴A شهرستان بافق که متاسفانه مکاتبه خلاف واقع و فاقد وجاهت قانونی آن را تا هم اکنون ملغی و بلااثر ننموده است و حق کاذبی را برای طرف بهابادی تعریف کرده است می باشد.
دوم مدیر کل وقت سیاسی و انتخاباتی که برای رفع ابهام و معضلات تقسیماتی قول دعوت از کارشناسان دهه شصت و هفتاد را به صورت مکتوب به مسئولان داده بود تاکنون خلف وعده کرده است.
سوم کسانی که برای دعوت از پنج کارشناس بیطرف و غیربومی در حوزه های ثبتی، وزارت کشوری، معدنی و تقسیماتی و حقوقی صورتجلسه و توافق کردند و بعداً عهد شکنی کردند و صورتجلسه را پایمال کردند.
چهارم کارشناس نماهایی که در بازدیدهای میدانی و برداشت نقاط کارشکنی و معاینه محلی را نیمه کاره گذاشتند.
ینجم مدیران اجرایی که صورتجلسه رفع ابهامات ثبتی و منابع طبیعی ر امضاء کردند و پس از آن کارشکنی کردند.
ششم کسانی که در اشتباه فاحش وتصمیم نادرست قضیه خوراک معادن ۱۴ و ۱۴A بافق را ؛ با موضوع تقسیماتی گره زده اند و نتیجه این شد که خوراک و عواید اصلی را ذوب آهن اصفهان می برد.
و اینکه مجریان تقسیماتی حسب وظایف ذاتی مطابق با ضوابط تقسیماتی بصورت بیطرفانه و عادلانه بر اساس بررسی همه جانبه اسناد معتبر را مدنظر قرار دهند که قطعاً عدالت و انصاف و قانونمداری در همین تصمیم می باشد و لاغیر.
جناب آقای محمد مهدی اقبال بهابادی
در پایان تاکید می نمایم که درج اینگونه مطالب برای پیشبرد اهداف؛ زیاده خواهانه محسوب می گردد و هدفی جز تحمیل خواسته های نامتعارف برای تاثیر گذاری بر مسئولان مرتبط نیست و شک نداشته باشید که مردم شریف بافق در کنار مسئولان لایق و متعهد با قدرت از حق خودشان دفاع خواهند کرد و نه چشم طمع به حقی دارند و نخواهند گذاشت که حقی از خودشان مانند گذشته پایمال گردد.
احسنت مثل گذشته شیوا و روان.