بهشت گربه سانان کویری ایران
در سرتاسر خاورمیانه، کمتر از ده منطقه وجود دارند که جمعیت پلنگ در آنها بیش از 10 فرد می باشد که یکی از آنها منطقه حفاظت شده بافق در استان یزد می باشد. اگر مثلثی میان طبس، قم و بوانات فارس ترسیم شود، تقریبا در اکثر این محدوده عظیم که تقریبا وسعتی برابر با کل مساحت کشور آلمان دارد، هیچ نقطه ای را نمی توان یافت که جمعیت مناسبی از پلنگ در آن زیست کند، هرسال به صورت مرتب زادآوری نموده و منبعی برای احیای مناطقی باشد که جمعیت پلنگ آنها ازبین رفته است، بجز یک نقطه که منطقه حفاظت شده بافق است. از سوی دیگر، در سرتاسر نیمه جنوبی کشور پهناور ایران نیز، منطقه حفاظت شده بافق درکنار منطقه کوهستانی بزرگ دیگری در جنوب استان کرمان، دو جمعیت بزرگ پلنگ را درخود جای داده اند. این سه مقایسه، به خوبی می تواند جایگاه ویژه این منطقه برای تضمین بقای پلنگ ایرانی که نام کشورمان را یدک می کشد، بخوبی نشان دهد.
چنین شرایط خاصی قطعا تصادفی نبوده و مرهون چندین عامل می باشد: الف) منابع آبی گسترده در سرتاسر این منطقه که آنرا بدل به ذخیره گاهی قابل توجه کرده است، 2) عوارض صخره ای غیرقابل دسترس و بکر بودن آن که اجازه زادآوری گسترده به پلنگ ها می دهد و 3) بزرگترین جمعیت از قوچ و میش و کل و بز (حداقل 3 هزار براساس برآوردها) به دلیل نزدیک به ده دهه حفاظت و همراهی و مشارکت جوامع محلی. این سه عامل باعث شده تا بافق به یک ذخیره گاه کویری برای جمعی از نادرترین گونه های حیات وحش ایران بدل شود.
این ویژگی ها فقط اختصاص به پلنگ ندارد، بلکه در منطقه حفاظت شده بافق 6 گونه از 8 گربه سان فعلی خاورمیانه زیست می کند، یعنی تنوع گربه سانان در این منطقه به تنهایی سه برابر تعداد گونه های کل قاره اروپا و معادل تعداد گونه های کل آمریکای شمالی (ایالات متحده آمریکا و کانادا) می باشد. درکنار پلنگ، باید به یوزپلنگ آسیایی نیز اشاره نمود که از گذشته بافق از مهمترین مأمن های آن بوده است و درحال حاضر 3 تا 4 فرد مختلف در دوره های زمانی مختلف در این منطقه حضور دارند.
اینکه چنین منطقه ای چنین ویژگی های بارزی را در زمینه گربه سانان می یابد، قطعا تصادفی نبوده و بدون شک جایگزینی برای آن در سرتاسر کشور وجود ندارد. از وسعت نه چندان زیاد آن، بخش هایی که همچنان نیز درحال افزایش هستند، درحال اکتشاف و بهره برداری توسط معدن سنگ آهن مرکزی و معدن اورانیوم هستند که عملا آن محدوده ها از از لحاظ زیست جانوران با مشکل روبرو می سازد. ولی بدون شک، بزرگترین ضربه را به چنین منطقه حساس و آسیب پذیری که به عنوان پناهگاهی برای بخش قابل توجهی از تنوع زیستی کویرهای ایران درآمده، احداث جاده بخصوص اگر از درون این منطقه باشد، می زند. بررسی ها نشان داده که تعداد پلنگ هایی که در دره گزوییه نسبت به پنج سال پیش قبل از احداث این جاده در این محدوده حضور داشتند، افت چشمگیر داشته است.
این درحالی است که جاده فعلی تردد زیادی ندارد و هر اقدامی که باعث حضور بیشتر انسان باشد زیان بار خواهد بود و آسفالت کردن آن بدون شک تیرخلاصی بر این محدوده از منطقه حفاظت شده بافق که شاید دو سوم جمعیت پلنگ و نیمی از جمعیت حیات وحش در برخی فصول سال و یک سوم از ابشخورهای طبیعی منطقه را درخود جای داده استو بیشترین مشاهده یوز بافق را ثبت نموده است ، باشد. همزمان با احداث جاده، جانوران به تدریج محدوده حضور خود را کاهش می دهند و درنتیجه زیستگاه قابل زیست آنها کمتر و کوچکتر شده و درنتیجه جمعیت آنها کاهش می یابد.
این در حالی است که اکثر طبیعت ایران از جمله کویر مرکزی با بهره برداری غیر اصولی و توسعه ناپایدار خواسته یا ناخواسته صدمات جبران ناپذیری متحمل گردیده و اگر ما نتوانیم محدود مناطق حفاظت شده مطلوبمان را پاسداری نماییم به خود و فرزندان و میهنمان ظلم کرده ایم و تخریب طبیعت برگشت پذیر نخواهد بود .
علی محمد عبداللهی شیطوری
10فرد یا 10قلاده پلنگ؟