ای تو بر انگشتر ایران نگین
السلام علیک یا علی ابن موسی الرضا
باز هم همراه مادر میشوم
سوی آن شهر مطهر میشوم
چند روزی در هوای مرقدش
بال میگیرم کبوتر می شوم
می نشیند در دلم شوقی عجیب
بوی شمع و بوی عطر و بوی سیب
می تراود از لبان خسته ام
بار دیگر آیه ی امن یجیب
آستانی دارد این جا بی نظیر
خاک اینجا میکند ما را اسیر
من به سویت آمدم ای مقتدا
رحمتی کن دستهایم را بگیر
گر چه من مثل پرستو نیستم
یا گل زیبای شب بو نیستم
خوب می دانم که در دامان تو
کمتر از یک بچه آهو نیستم
ای تو بر انگشتر ایران نگین
اشکهای التماسم را ببین
عاشقم کن در تب دلشوره ها
دردمندم ای امام هشتمین
مینا مسرت نیا
بازدید: ۹۵