صبا نامه
*******
سه کاریکلماتور
*************
* اَبرِ عقیم . . . . خشمِ کویر
* صدای شکستن می دهد هم آغوشیِ سنگ و شیشه .
* عمقِ تنهایی اش را با مترِ فاصله اندازه گرفت .
داستان یک خطی
**************
* هر روز از سفر بازمی گردد . سفرکرده ای عزیز در چشمِ منتظری همیشه و چشم به راه .
داستانک
*******
* در شرایطِ حمله ، سرباز ، اسلحه اش را رو به فرمانده ی خود می گیرد و شلیک می کند . دشمن ، شاید جسم او را تهدید کند اما مطمئناً یک فرمانده ی نابلد و سرخود ، نه تنها جسم او و همقطارانش را که روحِ آن ها را هم به ورطه ی سقوط می کشاند .
تأمل
***
* در هر چیزِ جدِّی ، شوخی ی نهفته است . همان طور که در بطنِ شوخی ها ، نکاتِ جِدّی ، پنهان شده .
حاد
***
فقط مُردگان ، شبیهِ هم اند .
زنده باش و
متفاوت .
شعرک
*****
برف ،
سپیدیِ یکدست .
کلاغِ نشسته روی برف
تنها لکه ی سیاه .
شعرِ مُرده شوری
**************
چه کسی می گوید :
آضادی ! وجود ندارد .
اِدالت ! نیست .
طبعیض ! موج می زند .
دُضدی ! زیاد شده .
سُلح ! واژه ای خنده دار است .
این همه حرفِ مُفط !
این ها
همه اشتباه است .
نویسنده : جلیل زعیمیان ( صبا بافقی )
به ذوق و قریحه جناب زعیمیان افرین باید گفت.از خوانندگان پروپاقرص نوشته های ایشان هستم. کاش دیگر دوستانی که دستی در هنر نوشتن و کاریکلماتور و خصوصا کاریکاتور دارند که دراین سایت و رسانه های بافق زیاد هم می بینیم، اندکی خمیرمایه ی این هنر را از افرادی نظیر جناب زعیمیان می آموختند. کاریکاتورهایی می بینیم که بیشتر شبیه نقاشی های کودکانه است اما با آب وتاب منتشر می شود. کاش دوستان بدانند و روزی دریابند که کاریکاتور کشیدن و کاریکلماتور نوشتن، هنری است ورای نویسندگی، شعر ونقاشی. با اطلاعاتی جامع از جامعه شناسی، اقتصاد، فرهنگ، جمعیت شناسی، فرهنگ، هنر و … ادبیات و وووو و آنگاه کشیدن یک کاریکاتور . نه اینکه هرکسی فردی را با دماغ بزرگ و دست کوتاه کشید، کاریکاتوریست است…. برای این هنر مند عزیز و مایه ی افتخار جامعه ی هنر بافق، آرزوی موفقیت و رسیدن به قله های افتخار و شهرت را دارم.