اندر احوالات شهر

مطمئنم خیلی از شما هاهم با منظره ی یک کیسه زباله که وسط خیابون یا مسیری که در حرکت هستین و بصورت وحشتناکی پهن زمین شده و تا چند متر جلوتر همراه با رد شدن وسایل نقلیه دیگر یه خط تولید زباله ی له شده ای را ایجاد کرده، روبرو شدین.

بعضی وقتها بعضی از آدمهایی که در نزدیکی خودمون به فاصله یک نگاه زندگی میکنن، بجای اینکه زباله هاشون رو به موقع بیرون از منزل بذارن، یادشون می ره و روز بعد همون کیسه زباله رو میذارن روی سقف یا صندوق عقب ماشینشون وبا خیال آسوده حرکت میکنن تا به نزدیکترین محل برای دفع اونها برسن، اما افسوس که بعد از رسیدن به یک معبر عمومی یا خیابون اصلی، این کیسه ی مملو از آشغال رو که طی شب گذشته بوجود آوردن، با سر گره خورده، به زمین سقوط میکنه و تمامی محتویات داخل شکمش رو بیرون می ریزه … و راننده ی عزیز هم انگار نه انگار، فقط یه نیم نگاهی به آینه ی عقب یا بغل ماشینش میکنه و در حالی که شونه هاش رو به بالامیندازه، با یه بی تفاوتی خاصی ازش رد می شه، تازه حالا یکی هم باید پیدا بشه وشونه های این عزیز آشغال ریز رو ماساژ بده و بهش بگه: خسته نباشی همشهری، آخه قربون اون اشغالای پهن شده ات برن، تموم سطل آشغالای شهر، خواهشا شما در جابجایی و حمل زباله هات، هیچ دخالتی ننمای،،، البته اگه به روح اعتقاد داری..

یاراحمدی