یاد عاشورا و هفتاد و دو تن میاد به خواب

دسته: عمومی
بدون دیدگاه
چهارشنبه - 13 شهریور 1398

یاد عاشورا و هفتاد و دو تن میاد به خواب
بچه و پیر و جوان با شور و شوق و اشتیاق
سر تا پا مشکی میشن به عزا تو شهر بافق

روز و شب کار و تلاش تو مسجد و حسینیه
تا پای جون میدون چون عزای حسینیه

فرقی هم نمیکنه حیدر و نعمت همه مرد
کوی علیا کوی سفلا میانگاه باشه یا لرد

بچه های بن ده اصغر و محمود و حسن
یکسره گوش میکنن به حرف های اسدابوالحسن

همگی جمع شوید فردا در امامزاده
تا شویم به همه کارهای هیات آماده

باید کاری بکنیم دسته جمعی با جون و دل
تا نشیم پیش خدا شرمنده و کور و خجل

علم شده را تزیین بکنیم خوب و قشنگ
بازار شام کنیم ز پارچه ها رنگارنگ

نخل را آماده ایینه کاری بکنیم
فکری هم برای چند مداح و قاری بکنیم

شترا و ساربون جلو جلو در حرکت
الهی حسین دهد به هیات ما برکت

تو کجاوه تن تب دار امام سجاد
کاروان اسرا تو کربلا میاد به یاد

بهر آن ماه بنی هاشم و سقای حرم
مرد میدان نبرد اسوه ایثار و کرم

سپر و اسب مهیا شود وزین و رکاب
تا رساند به لب تشنه لبان جرعه آب

زینت خیمه و خرگاه یزید راس حسین
ناگهان چوب زند بر لب و دندان حسین

چون تلاوت بکند سر بریده از قفا
اشک جاری شود از دیدن آن جور و جفا

همتی تا که بسازیم ز خشت و گل خام
بهر طفلان حسین خرابه و خانه شام

طفل مسلم برهانیم ز دست حارث
تا یک قطره خورد شیر از آن کاسه مس

حجله قاسم داماد کنیم گل باران
حیف و صد حیف شود طعمه آن بد کاران

بهر آن شط فرات رود خونه پر آبی
نخل خرما ظرف آب و چند عدد مرغابی

مهد و گهواره آن کودک خشکیده دهان
خانه و مامن آن فرنگی با ایمان

تو تنور داغ خولی ز نظرها پنهان
می کنیم راس حسین ابن علی را مهمان

حر آزاده کند توبه و او گردد پاک
چکمه را پر کند از ریگ و شن و ماسه و خاک

او که کافر بودش و دشمن بی باک حسین
گفت لبیک دم مرگ در آغوش حسین

الغرض می طلبد همت و سعی والا
که تداعی بشود فاجعه کرببلا

همه دانند ز جور و ستم شمر و یزید
عزت و حرمت فرزند علی گشت مزید
تراب زاده


پرینت اشتراک گذاری در فیسبوک اشتراک گذاری در توییتر اشتراک گذاری در گوگل پلاس
بازدید: ۱۵۸
برچسب ها:

You cannot copy content of this page