چرا طلاق؟!
🔸 اگر بخواهیم ریشه بسیاری از آسیب ها را بررسی کنیم به مسائل عاطفی میرسیم.
امروزه افراد از فقر عاطفی رنج می برند و معمولاً افرادی در زندگی با شکست مواجه میشوند که در معرض مشکلات عاطفی قرار داشته باشند.
🔸جامعه شناسان و آسیب شناسان بسیاری معتقدند فقر عاطفی جنسیت نمیشناسد اما از آنجا که روحیه زنان در مقایسه با مردان حساستر است واکنش آنها در مقابل فقر عاطفی نیز بیشتر است. متاسفانه بعضی از خانوادهها به افراد جدای از هم تبدیل شدهاند نه شناختی نسبت به یکدیگر دارند نه نیازهای یکدیگر را میشناسند و نه احساس مسئولیتی در مقابل عواطف و احساسات و نیازهای یکدیگر دارند!
زن و شوهر دو انسانی هستند که به خواست خودشان در کنار یکدیگر قرار میگیرند و نسبت به هم وظایفی دارند و باید درصدد شناخت یکدیگر و رفع نیازهای هم اقدام کنند.
🔸 آن دختر و پسری که هیچ درکی از زندگی مشترک ندارند و هیچ شناختی هم از جنس مخالف ندارند با ناآگاهی وارد یک زندگی مشترک می شوند و چون هنوز درگیر خواسته های فردی خود هستند نیازهای طرف مقابل را در نظر نگرفته و مدام به هم لطمه میزنند و به جای محکم کردن پایههای زندگی در مسیر از هم گسستگی قرار میگیرند.
و زندگی که باید و لتسکنوا علیها باشد موجب رفع آرامش زوجین و همچنین اطرافیان آنها میشود.
در امر ازدواج سخن از این است که دو انسان یکدیگر را درک کنند مسلماً هیچ انسانی فاقد نقطههای ضعف روحی و عاطفی و اخلاقی نیست.
شناخت روحیات همسر به فرد کمک می کند تا رفتارهای او را درک کند و اختلاف سلیقهها و نظرهای مخالف را مدیریت کند و همین ضعف افراد در مدیریت زندگی؛ امروزه منجر به بالارفتن آمار طلاق شده است.
در اینجا به بررسی برخی از علت های طلاق می پردازند که ناشی از ضعف مدیریت زوجین است:
۱⃣مورد اول عدم شناخت مناسب و واقع بینانه زوجها نسبت به یکدیگر پیش از ازدواج ؛ که راه حل این است که قبل از ازدواج دختر و پسر در درجه اول به خودشناسی رسیده باشند و در درجهی بعد باید به دنبال کسی باشند که با تواناییها و ارزش هایشان هم خوانی داشته باشد و جهت شناخت از چند منظر باید ملاکها و معیارهایی را مد نظر قرار بدهند از جمله هم کفو بودن از نظر فرهنگی ،اقتصادی، اجتماعی، مذهبی و همچنین از نظر سن و ظاهر و میزان یکسان انرژی جهت هم پا بودن به یکدیگر و غیره.
۲⃣ بسیاری از زوجها این مجال و اجازه را به خانوادههایشان میدهند که از همان روزهای اول ازدواج در زندگی آنها مداخله کنند و این ناشی از وابستگی فرد به خانواده و عدم استقلال وی بعد از ازدواج است؛ که والدین باید تمام سعی شان را بر تربیت افراد مستقل به دور از هر گونه افراط در وابستگی داشته باشند؛ تا فرزندانشان در آینده دچار مشکل نشوند و بدانند که مشکلات زندگی آنها تا حد بالایی به خودشان مربوط است نه اطرافیان!
۳⃣ عدم تفاهم (عدم توانایی ارتباط موثر و سازگار نبودن آنها) باید بدانند که در زندگی مشترک “من” ها تبدیل به “ما” می شود و در زندگی نفع “ما” مطرح است؛ راه حل این مشکل گفتگو کردن است ولی متأسفانه از هر ۱۰ زوج تنها سه زوج توانایی و مهارت گفتگو کردن مناسب را دارند! بنابراین مسائل و مشکلات بغرنج میشود
۴⃣ تکراری شدن؛ رابطه زناشویی مثل یک گیاه احتیاج به مراقبت و رسیدگی دارد تا خراب و پژمرده نشود باید مدام حس ها و نگاه های تازه را به زندگی تزریق کرد
🔸این تنها گوشه ای از نمونه های ضعف مدیریت زوجین ناشی از عدم مهارت بود در مقالات بعدی به دلایل بیشتری خواهم پرداخت.
خانم زارعی. مدرس حوزه علمیه و مشاور