آقای منصوریان، بنده ماده رشته تیراندازی را تغییر دادم؛ خیاطی یا گلدوزی نرفتم/علی رغم قول مساعد مدیرعامل باشگاه سنگ آهن هیچ حمایتی نشدم

دسته: اخبار ویژه , ورزشی
بدون دیدگاه
شنبه - 20 آبان 1402

گفتگویی با تیراندازان بافقی

مدیر عامل باشگاه فرهنگی ورزشی سنگ آهن بافق در نشست خبری اخیر خود با اصحاب رسانه و خبرنگاران شهرستان از کنار رفتن سمانه رمضانپور به دلیل‌ مسائل شخصی از تیراندازی و پیوستن الهه حسینی به کامپوند مطالبی مطرح کرد که در سایت خبری تحلیلی ” بافق فردا” منتشر شد.
تماس هایی از سوی دو تیرانداز بافقی با خبرنگار “بافق فردا” انجام و به صراحت کنار کشیدن سمانه رمضانپور از تیراندازی به دلیل مسائل شخصی را تکذیب کردند.
آنان از بافق فردا خواستند تا پای صحبت هایشان بنشیند و آن را بدون هیچ کم و کاستی برای مخاطبان و مدیر عامل باشگاه فرهنگی ورزشی سنگ آهن بیان کند.
در ابتدای گفتگو سمانه رمضانپور که از سال ۹۳ وارد رشته تیراندازی با کمان شده این گونه می گوید: بالغ برای ۵۰ مقام استانی و کشوری کسب کرده ام؛ چند دوره مسابقات لیگ کشوری در تیم های سنگ آهن میشدوان و فلات مرکزی، مس سرچشمه و دانشگاه آزاد تهران و آخرین حضور باشگاه سنگ آهن بافق شرکت کردم.

وی عنوان می کند:سال ۱۴۰۰ پایان فعالیتم در لیگ بود که توسط باشگاه فرهنگی ورزشی سنگ آهن بافق به مسابقات اعزام شدیم.

او با بیان اینکه رشته تیراندازی با کمان به دلیل قیمت های بالای وسایل به حامی نیاز دارد می افزاید: با توجه به شرایط اقتصادی در حال حاضر که همه اجناس به دلار محاسبه می شود قطعا باید حامی باشد که بتواند از عهده مخارج سنگین بربیاید.

رمضانپور با اشاره به اینکه تا به امروز هر چه هزینه کرده ام از جیب بوده است عنوان می کند: دیگر توانایی ادامه فعالیت را ندارم؛ در سال ۱۴۰۰ قبل از اینکه آقای منصوریان درخواست حضور در لیگ را بدهند تا حدودی فعالیت تیراندازی ام کمتر شده بود می گوید: پس از دعوت آقای منصوریان برای حضور در لیگ با آقای محبی رئیس هیات تیراندازی با کمان خدمتشان رسیدیم؛ تمام مشکلاتم را عنوان کردم و آقای منصوریان با قاطعیت قول مساعدت دادند.

او ادامه می دهد:نیاز به تجهیزات و محل تمرین داشتم گرچه نه آن زمان و نه الان مکانی که بخواهیم فعالیت مجدد را شروع کنیم نداریم.

تیرانداز بافقی با اشاره به اینکه آقای منصوریان قول دادند سایت تیراندازی را فراهم می کنند و در دفتر سررسید یادداشت کردند تا مجوز را از هیات مدیره بگیرند می افزاید: آن زمان حدود ۱۵ میلیون تومان نیاز بود و حتی راضی به این بودم که بصورت امانی از آن استفاده کنم.

او تصریح می کند: با توجه به قول مساعد با خیال راحت وارد تمرینات شدم اما برای تمرینات سایت قدیمی و شاید نیمه حرفه ای که سالم نبود و در زمان بازی نشانه گیری آن شکست در اختیارم قرار گرفت؛به سرپرست تیم چندین بار پیام دادم و حضوری عنوان کردم و هر بار گفتند پیش فاکتور بیاورید؛ پیش فاکتور بردم، مجدد پیگیری کردم( حتی از مربی پیگیر شدم )چون قول مساعدت داده شده بود ،مربی هم گفت نمی دانم چرا برایتان تهیه نمی کنند؟!!!

او می گوید:طی سه ماه، هر بار پیگیر شدم یک جواب هایی به من دادند تا اینکه مسابقات لیگ تمام شد و مسابقات انتخاب تیم ملی، به محض اینکه مسابقات انتخاب تیم ملی اطلاع رسانی شد مربی و سرپرست تیم تماس گرفتند که سایتی که نزد شما هست فروخته شده، تحویل بدهید که آن را هم تحویل سرپرست تیم دادم.

رمضانپور در ادامه عنوان می کند:سایتی را از یکی از دوستان قرض کردم و بعد از یک روز و نیم تمرین به مسابقات اعزام شدم و مقام سوم را کسب کردم؛البته رکورد زنی بود،مبینا فلاح اول،پارمیدا قاسمی دوم و من با ۲۰ امتیاز اختلاف سوم شدم.

او خاطر نشان می کند:قبل از مسابقات انتخابی تیم ملی با خانم الهه حسینی برای پیگیری مجدد خدمت مدیر عامل باشگاه رسیدیم؛ آقای منصوریان گفتند شما بازیکنان آزاد هستید و به ما هیچ ربطی ندارید؛ دقیقا عین همین جمله.

((این جا را الهه حسینی تیرانداز دیگر می گوید آقای منصوریان گفتند بروید اگر مقام آوردید هزینه قطار را پرداخت می کنیم ما اگر مقام کسب کنیم نیازی به هزینه قطار هم نداریم.))

رمضانپور می گوید برگردیم به دوران تمرینات لیگ: با اینکه حدود ۷ ماه فعالیت نداشتم یک هفته ای خود را برای لیگ آماده کردم در مسافت ۷۰ متر با سختی زیادی و اینکه تمرینات در بافق برگزار نمی شد چند وقتی در خانه تمرین می کردم تا بتوانم شرایط بدنی خود را به حالت تیراندازی بازگردانم بعد از یک هفته تمام اردوهایی که سنگ آهن برگزار کرد در یزد بود با توجه به شرایط سخت محل کار، و دوری از خانه و زندگی باز هم برای تمرینات به یزد رفتیم.
مربی یزدی و دو بازیکن از جمله خانم مبینا فلاح در یزد زندگی می کردند.

رمضانپور با اشاره به اینکه با همه وجود بدون هیچ اعتراضی با شرایط سخت آنجا کنار آمدیم ادامه می دهد: خوابگاه اول جای دیگری بود که اصلا شبیه خوابگاه نبود بعد خوابگاه شهید نصیری در اختیار ما قرار گرفت که نسبت به خوابگاه قبلی بهتر بود یکماه تمرینات در یزد برگزار شد هزینه ایاب و ذهاب از خوابگاه تا محل تمرین شخصی بود.

او می گوید: زمانی هم که درخواست هزینه شد گفتند به عهده ما نیست.
اما اردوهایی که برای باشگاههای دیگر در تهران برگزار می‌شد صفر تا صد هزینه ها به عهده باشگاه بود به غیر از قرارداد منعقد شده.

تیرانداز بافقی با اشاره به اینکه آقای منصوریان معتقد بودند که ۷۰ درصد تیم باید بومی باشد تا بتواند تاییدیه تیم از هیات مدیره باشگاه بگیرد خاطر نشان می کند:نسبت به اینکه ۷ ماه تمرین درستی نداشتم اما خودم را به تیم رساندم بگذریم از اینکه در مسابقات هم به دلیل جو و مسائلی که داخل تیم بود آرامشی که تیرانداز باید داشته باشد وجود نداشت ؛بدترین تجریه ۷ ساله فعالیت در لیگ سنگ آهن بود
پر از حاشیه اتفاقات که می دیدیم و حق اعتراض نداشتیم اعتراض هم که می کردیم فایده ای نداشت.

مربی، مربی خانم مبینا فلاح بود و نمی دانستیم بر چه اساسی مربی از یزد انتخاب شده است‌.

او در پاسخ به اینکه چه مسائل شخصی دارید که آقای منصوریان آن را عنوان کردند می گوید: فکر می کنم آقای منصوریان بهتر خبر دارند؛ مسئله شخصی نبود نمی دانم روی چه حساب چنین حرفی زده شده است؟!!! اگر گفته بودند دقیق چه مسئله ای هست ناراحت نمی شدم.

وی در پاسخ به این سوال که تیرانداز حرفه ای برای فعالیت خود نیاز به چه اعتباری دارد تصریح می کند: ۲۵۰ میلیون.
الان اعلام می کنم اگر آقای منصوریان حمایت کنند زیر نظر هر مربی که ایشان عهده دار شوند و تجهیزات بدهند تمرینات را شروع می کنیم.

او در بخشی دیگر از سخنان خود بیان می کند:به امید اینکه سنگ آهن حمایت می کند و خوشحال از اینکه در لیگ شرکت کرده ایم در تمرینات حضور پیدا کردیم؛ مسائلی که در لیگ اتفاق افتاد و خبرهایی که به گوش هیات مدیره رسیده بود خلاف واقعیت بود؛ از عملکرد من گفته بودند اما غافل از اینکه نباید برخی از حرفها و واقعیت ها را می گفتیم.

ورزشکار بافقی عنوان می کند:سال بعد تیم باشگاه سنگ آهن در لیگ کشوری از بین سه تیم اول شد با حضور بازیکنان تیم ملی که با آنان قرارداد منعقد شد؛این دستاورد نمی تواند ارزش داشته باشد مگر آب در خانه تلخ است چرا بومی ها حمایت نمی شوند من و خانم حسینی هر زمانی که حمایت شویم برای پرآوازه کردن نام بافق تلاش می کنیم.

رمضانپور می گوید: برای حضور در لیگ ۱۲ میلیون قرارداد بسته شد که بعد از اتمام لیگ هزینه ایاب و ذهابم را کم کردم و ۶ میلیون را به حساب باشگاه واریز کرده و فیش آن را تحویل کارشناس امور بانوان دادم.

در ادامه این گفتگو الهه حسینی تیرانداز دیگر بافقی می گوید: قرارداد من که با شرایط سخت تر فعالیت می کردم ۴ میلیون بود؛ با دو تا بچه دوری از خانواده، هزینه غذا ایاب و ذهاب را هم به عهده‌ گرفتم فقط و فقط برای رسیدن به هدفم.

او می گوید: ما اصلا وقت نمی کردیم صبحانه بخوریم ساعت ۸ باید حرکت می کردیم سمت محل تمرین یکبار خانم رمضانپور ماشین آورد که تصادف کرد بعد هم من.

او با اشاره به اینکه آقای منصوریان می گویند، حسینی به کامپوند پیوست عنوان می کند: نمی دانند خانم حسینی به جایی رسید که از کمان و ورزش زده شد؛ متاسفانه در لیگ ضربه خوردم.
عشق و علاقه من ریکرو بود، روحیه ام در لیگ خراب شد، گفتم اگر با قرارداد ۴ تومان عقب بکشم قرار است خانم رمضانپور ضربه بخورد؛
اینقدر هزینه کمان زیاد است که ۴ میلیون عددی نیست،مثل بچه ای که می‌خواستند گول بزنند که بتوانند عنوان کنند ۷۰ درصد تیم بومی است با من قرارداد بستند.

حسینی با بیان اینکه هیچ استفاده ای از من در لیگ نشد می افزاید:در سال گذشته در لیگی که شرکت کردم عضو اصلی تیم بودم(( با مربیگری آقای کمالیان برای یزد تیر زدم.))
ذهن و روحم برای ریکرو خراب شد باید برای تیرزدن فکرت آزاد باشد.
کمان را به مربیم آقای کمالیان دادم و گفتم بفروشید به نقطه خط پایان رسیدم.

او ادامه می دهد:با صحبت های مربی و دوستان یزدی دوباره سمت کامپوند رفتم تا از محیط ریکرو دور شوم؛ طلاهایم را فروختم و دوباره روز از نو روزی از نو، خیلی از وسیله هایم را در حال حاضر مربی تامین می کند؛هزینه ها بالا است.

حسینی تصریح می کند: مربی از من خواست وارد حاشیه نشوم تا اینکه نشست خبری و دوباره
بازگشتیم به سختی های ۱۴۰۰ ؛ چرا نباید بومی حمایت شود چندین بار به کارشناس امور بانوان پیام دادم مکانی در اختیارم بگذارید شرایط سختی برای رفت و آمد به یزد دارم.
در هفته سه روز باید به یزد بروم.
خانواده خوبی دارم اما شرایط واقعا سخت است سخت.

او بیان می کند: آقای منصوریان می گویند تغییر رشته تیراندازی، بنده ماده رشته تیراندازی را تغییر دادم؛خیاطی یا گلدوزی نرفتم.
کامپوند وسیله های گرانی دارد.

او ضمن تشکر از رئیس اداره ورزش و جوانان شهرستان بافق خاطر نشان می کند:چندین مرتبه با وی صحبت کردم تا زمین تیراندازی هیات گهگاهی در اختیارم قرار گرفت؛
تیراندازی این گونه نیست که یک هفته تمرین کنی و مدتی در انتظار زمین بمانی.

از رئیس اداره ورزش و جوانان و مدیر عامل باشگاه فرهنگی ورزشی سنگ آهن بافق این سوال را دارم اگر خانم مبینا فلاح محل تمرینشان در بافق بود کجا زمین فراهم می کردند. ؟سیبل و پایه نداشت چه می کردند؟!!!

وی ادامه می دهد:گفتم سیبل و پایه ندارم خانم رنجبر جواب دادند، خانم حسینی آقای منصوریان موافقت نکردند شرمنده
چه طور مدعی هستند حمایت کردند؟ پایه و فوم باشگاه دارد چرا سیبل و پایه ندادند می توانستم داخل کوچه هم تمرین کنم.

او می گوید: من فرزندان و خانواده را می گذارم و برای تمرین به یزد می روم،خانم رمضانپور تا ساعت ۴ سر کار است واقعا نمی تواند مانند من برای تمرین در رفت و آمد باشد.
می گویند برخی با هزینه شخصی فعالیت دارند مگر می شود برخی با هزینه شخصی رفت اما آرم باشگاه روی لباسشان باشد؛ خبر را هم باشگاه سنگ آهن کار کند.

حسینی بیان می کند: دوران مدیریت آقای کاظمی هر مسابقه ای که شرکت می کردیم حمایت می شدیم هزینه پرداخت میشد بدون اینکه بگویند چرا مقام نیاوردید؟

تیرانداز بافقی با بیان اینکه آقای منصوریان با دید مثبت آمد اما یک مرتبه به خاطر حقیقت گویی و مسائلی که در لیگ رخ داد باعث شد ما را کنار بگذارد می افزاید: در جامعه ما راستگویی عقوبت دارد، احمد پارسا مربی تیم گفت ۴۰ میلیون تومان تجهیزات باشگاه سنگ آهن داده است، از این ۴۰ میلیون تومان سه بسته پر به ما دادند.
۴۰ میلیون تجهیزات کجا رفته است؟


پرینت اشتراک گذاری در فیسبوک اشتراک گذاری در توییتر اشتراک گذاری در گوگل پلاس
بازدید: ۲۷۵
برچسب ها:

You cannot copy content of this page