رويای خیس

دسته: عمومی
۱۴ دیدگاه
چهارشنبه - 12 خرداد 1395

همیشه شب را با سکوت می شناختن و تنهایی و رویا و رویا و رویا گاهی سکوت و شب دست به یکی می کنند تا تو را ببرند به قعر تنهایی و خاطرات و باز همان رویای خیس.

مگر میشود که شب باشد و سکوت باشد و خاطره کسی، دمار از روزگار تو در نیاورد.

گاهی آدم سنگین است سنگین زمان سنگین اتفاقات پشت سر همی که هنوز فرصت هضمشان را پیدا نکرده ای سنگین زخم های بی نشان و سنگین آدم های دور و بری که عزیزن اما شاید فعلا حوصله هیچکس را نداری که به اینجا پناه اورده ای.

دوست داری برای یک شب هم که شده مال خودت باشی مال خود خودت و فقط فکر کنی و فکر کنی و فکر کنی به گذشته و آرزوهای جامانده، به حال بدحال و به آینده موهوم غربت زده …به اینکه کجای دنیایی و کجا میخواستی باشی، به آرزوهایی که خیره برآورده شدنن .. به بدهکاری خودت به دنیای رویاهایت..به اینکه چقدر دلت یک روزهایی را می خواهد …آخ که چقدر دلت برای یک خیال راحت تنگ شده …همینطور که به آسمان خیره شدی ستاره ای را می بینی که از بچگی همیشه نشانش میکردی در ان آبی بیکران کبود در همان قصه های یکی بود و یکی نبود مادربزرگ با آن چای همیشه تازه دم و آن حوض فیروزه ای دم دست و آن شمعدانی های عاشق …

اما مدتهابود در قیل و قال روزگارظلمانی گمش کرده بودی و امشب آن را در آن سکوت یخ زده دوباره یافتی…سکوت و شب تو را همیشه از حال می برن و جایی در گذشته فرود می آورند،فرقی نمیکند سماور مادربزرگ باشد یا جانماز پدربزرگ یا همان ستاره گم شده خیالی اما هرچه که هست تنهایی تو از تنهایی بزرگتری سر درمی آورد که تو اصلا انتظارش را نداشتی….انگار از قصه یکی بود و یکی نبود مادربزرگ تو فقط ماندی… انگار جهان تماما خالی شده تا وسعت تنهایی ات را به رخت بکشد و این دل تنگ خانه خراب تو را هوایی روزها و آدمهایی کند…
انگار دنیا همیشه بایدچیزی کم داشته باشد…حتی اگر بهار باشد و شمعدانی های عاشق و حوض فیروزه ای و چای قل قل.. آخ که چقدرررر هوا برای داشتنتان خوب است…کتاب شعری را که کنار دستت گذاشته ای به نیت مادربزرگ باز میکنی!
امشب کنار غزل های من بخواب
شاید جهان تو،آرام تر شود…

فاطمه رفیعی بهابادی
باران


پرینت اشتراک گذاری در فیسبوک اشتراک گذاری در توییتر اشتراک گذاری در گوگل پلاس
بازدید: ۷۷
برچسب ها:
دیدگاه ها
ناشناس این نظر توسط مدیر ارسال شده است. چهارشنبه 12 خرداد 1395 - 9:05 ق.ظ پاسخ به دیدگاه

عالی بود.متن زیبایی است

مهدی این نظر توسط مدیر ارسال شده است. چهارشنبه 12 خرداد 1395 - 9:26 ق.ظ پاسخ به دیدگاه

عالی بود

ماشاالله شمس الدینی این نظر توسط مدیر ارسال شده است. چهارشنبه 12 خرداد 1395 - 10:29 ق.ظ پاسخ به دیدگاه

سلام.
متن جالب و تعمق برانگیزی بود احسنت.تلنگری حسابی به همه ما بود که برای یک بار هم که شده کمی به خودمان فکر کنیم و از دغدغه های فکری فاصله بگیریم .
??آزمایشی را در « هاروارد یونیورسیتی » انجام دادند: 80 پیرمرد و 80 پیرزن را انتخاب کردند . یک شهرک را به دور از هیاهو برابر با 40 سال پیش ساختند. غذاهای 40 سال پیش در این شهرک پخته میشد . خط روی شیشه های مغازه ها ، فرم مبلمان ، آهنگها ، فیلم های قدیمی ، اخباری که از رادیو و تلویزیون پخش میشد ، را مطابق با 40 سال قبل ساختند . بعد این 160 نفر را از هر نظر آزمایش کردند : تعداد موی سر ، رنگ موی سر ، نوع استخوان ، خمیدگی بدن ، لرزش دستها ، لرزش صدا ، میزان فشار خون … بعد این 160 نفر را به داخل این شهرک بردند ، بعد از گذشت 5 الی 6 ماه کم کم پشتشان صاف شد ، راست می ایستادند ،

??لرزش دستها بطور ناخودآگاه از بین رفت ، لرزش صدا خوب شد ، ضربان قلب مثل افراد جوان ، رنگ موهای سر شروع به مشکی شدن کرد ، چین و چروکهای دست و صورت از بین رفت. علت چه بود ؟ خیلی ساده است . آنها چون مطابق با 40 سال پیش زندگی کردند ، باور کرده بودند 40 سال جوانتر شده اند . انسانها همان گونه که باور داشته باشند می توانند بیندیشند . باورهای آدمی است که در هر لحظه به او القا میکند که چگونه بیندیشد . اصولاً فرق بین انسانها ، فرق میان باورهای آنان است . انسانهای موفق با باورهای عالی ، موفقیت را برای خود خلق میکنند. انسانهای ثروتمند ، باورهای عالی و ثروت آفرین دارند که با اعتماد به نفس عالی خود و بدون توجه به تمام مسائل به دنبال کسب ثروت میروند و به لحاظ باورهای مثبتشان به ثروت مطلوب خود میرسند .

??قانون زندگی قانون باورهاست . باورهای عالی سرچشمه همه موفقیتهای بزرگ است . توانمندی یک انسان را باورهای او تعیین می کند . انسانها هر آنچه را که باور دارند خلق میکنند . دستاوردهای شما را در زندگی باورهای شما میسازند . زیرا باورها تعیین کننده کیفیت اندیشه هاست و اندیشه ها عامل اولیه اقدامها و اقدامها عامل اصلی دستاوردهاست

    هادی آخوندی این نظر توسط مدیر ارسال شده است. چهارشنبه 12 خرداد 1395 - 12:03 ق.ظ پاسخ به دیدگاه

    آقا ماشاالله آدرس دقیق بدید لطفا بریم رنگ سیاه موهامون رو برگردونیم؟!
    مرسی از متن قشنگ سرکار خانم و توضیح شما …

      ماشاالله شمس الدینی این نظر توسط مدیر ارسال شده است. چهارشنبه 12 خرداد 1395 - 3:28 ب.ظ پاسخ به دیدگاه

      سلام.
      آقا هادی آدرس بسیار نزدیک .همه ما خواهان یک زندگی سالم و عاری از هرگونه تنش و…هستیم منتها بقدری دنیای مدرن امروزی برامون پیچیدگی و تازه گی آورده که مارو تقریبا از خودمون دور کرده.
      نمونه بارز اون همین تلفن همراهه بااینکه این تکنولوژی انقلابی در عصرارتباطات بوجود آورده و تقریبا زندگی بدون اون مشکله ولی همین ابزار باعث دور شدن ما از آسایش شده .امواج خطرآفرین آن و…باعث تهدید سلامتی ماشده مثال زیاده.بقول راوی داستان کاش میشد به زمانه قدیم برگردیم .

محمد رضا رضایی بافقی این نظر توسط مدیر ارسال شده است. چهارشنبه 12 خرداد 1395 - 11:04 ق.ظ پاسخ به دیدگاه

سر کارخانم رفیعی بسیار زیبا بود وپراز احساسات زیبا.

باقرزاده بهاباد این نظر توسط مدیر ارسال شده است. چهارشنبه 12 خرداد 1395 - 12:02 ق.ظ پاسخ به دیدگاه

سلام
بسیار عالی بود
تلنگری به همه
باید خودمان را دریابیم
پیروز باشید

m.r.b این نظر توسط مدیر ارسال شده است. چهارشنبه 12 خرداد 1395 - 12:53 ق.ظ پاسخ به دیدگاه

بسیار عالی

خلیل حاجی حسنی این نظر توسط مدیر ارسال شده است. پنج‌شنبه 13 خرداد 1395 - 11:46 ق.ظ پاسخ به دیدگاه

سلام خیلی عالی بود—– مرسی از مطلب زیبا——- مگر میشود که شب باشدسکوت باشدو خاطر کسی دمار از روزگار تو در نیاورد

نجمه این نظر توسط مدیر ارسال شده است. یکشنبه 16 خرداد 1395 - 2:51 ب.ظ پاسخ به دیدگاه

عالی بود.موفق باشی عزیزم??

مهدی عبداللهیان بهابادی این نظر توسط مدیر ارسال شده است. دوشنبه 17 خرداد 1395 - 11:03 ق.ظ پاسخ به دیدگاه

درود بر احساسات پاک و قلم توانای شما خانم رفیعی عزیز

زینب این نظر توسط مدیر ارسال شده است. سه‌شنبه 18 خرداد 1395 - 12:25 ق.ظ پاسخ به دیدگاه

بسیارعالی بود
درودبرشما

یاسرحاج اقایی این نظر توسط مدیر ارسال شده است. جمعه 28 خرداد 1395 - 1:41 ق.ظ پاسخ به دیدگاه

بسیارزیبا….

ایزدمنش این نظر توسط مدیر ارسال شده است. پنج‌شنبه 8 اردیبهشت 1401 - 1:45 ق.ظ پاسخ به دیدگاه

بسیار زیبااا بود…

You cannot copy content of this page